سلامتکده

کانون پژوهشگران جوان مغان

سلامتکده

کانون پژوهشگران جوان مغان

روانشناسی عطسه

                                         روانشناسی عطسه



عطسه یکی از معمولترین اصواتی است که در فصل بهار و در زمان گرده افشانی درختان به گوش می رسد. اما متخصصین رشته زبان اشاره (body language) معتقدند نوع عطسه کردن نشانگر شخصیت افراد است.

بر اساس گفته پتی وود (Patti A. Wood) یکی از این متخصصین بیشتر افراد در طول عمرشان روش عطسه کردن مختص به خود را دارند که با شخصیت آنها مطابقت دارد. این متخصص بر اساس تحقیقی که انجام داده عطسه کنندگان را به چهار دسته کلی تقسیم کرده است:

1- افراد خوب و مهربان

2- افراد درست و قابل اعتماد

3- افراد کاری

4- افراد مشتاق و موثر

افرادی که فقط یک عطسه میکنند در زمره افراد خوب و مهربان هستند این افراد خون گرم، مفید و حامی دیگران می باشند.

افرادی که با صدای بلند عطسه میکنند در زمره افراد کاری به شمار می آیند ، این اشخاص سریع العمل ، قاطع و در نهایت رهبران خوبی هستند.

اشخاصی که همیشه به هنگام عطسه کردن با دستمال جلوی بینی خود را میگیرند افراد درست و قابل اعتمادی هستند این افراد معمولا با دقت، درستکار ، و بسیار منطقی میباشند.

آخرین گروه افرادی هستند که با صدای بسیار بلند و خشن و به دفعات عطسه می کنند در زمره افراد مشتاق به شمار می آیند که این اشخاص دارای جذابیت اجتماعی می باشند و توانائی ایجاد انگیزه و تاثیر گذاری بر دیگران را دارند.

بنا به گفته دکتر فردریک لیتل (Frederic Little) پرفسور دانشگاه بوستون یک الگوی ذاتی برای روش عطسه کردن انسانها وجود دارد که به احتمال زیاد ژنتیکی و موروثی میباشد.

عشق تنها نیروی خلاق

هر جا قدم میگذارید بذر عشق بپاشید و قبل از همه در خانه خودتان.به فرزندان خود ، به همسر خود ، به همسایه های خود ، به هموطنان خود ، به مردم دنیا عشق بورزید... نگذارید کسی از پیش شما برود مگر اینکه خوشتر و امیدوارتر از وقتی باشد که نزد شما می آید. حضور زنده و مجسم محبت خدایی باشید. محبت را در لبخند ، در چهره ، در چشمها و در سلام گرم خود به دیگران پیشکش کنید.                                                                                                      " مادر ترزا "

یک استاد جامعه شناس به همراه دانشجویانش به محله های فقیرنشین بالتیمور رفت تا در مورد ۲۰۰ نوجوان و زندگی و آینده آنها تحقیقی تاریخی انجام دهد. از دانشجویان خواسته شد ارزیابی خود را درباره تک تک این نوجوانها بنویسند. دانشجویان درباره همه آنها یک جمله را تکرار کردند : او شانسی برای موفقیت ندارد.

۲۵ سال بعد استاد جامعه شناسی دیگری به سراغ این تحقیق رفت. او از دانشجویان خواست دنباله این تحقیق را بگیرند و ببینند بر سر آن نوجوانها چه آمده است. ۲۰ تن از آنها از آن محله اسباب کشی کرده یا مرده بودند. از میان ۱۸۰ نفر باقیمانده ۱۷۶ نفر به موفقیتهای غیر عادی دست پیدا کرده بودند و وکیل ، پزشک  و تاجرهای معتبری شده بودند. این جامعه شناس حیرت کرد و تصمیم گرفت در این باره تحقیقات بیشتری بکند و خوشبختانه توانست همه آن افراد را پیدا کرده و از تک تک آنها بپرسد که دلیل موفقیت شما چیست؟
و پاسخ همه یکسان بود: دلیل موفقیت ما معلم ماست.

آن معلم هنوز زنده بود. استاد او را که پیرزنی فرسوده ولی هنوز هوشمند و زیرک بود ، پیدا کرد تا از او فرمول معجزه گری را که از نوجوانهای محلات فقیر نشین انسانهای شایسته و موفقی  ساخته بود ، بپرسد. چشمهای معلم پیر برقی زد و لبهایش به لبخندی عطوفت آمیز از هم گشوده شد. پاسخش بسیار ساده بود.

او در کمال لطف و تواضع گفت: من عاشق بچه ها بودم.

آیا قدرت پول نامحدود است؟

چارلی چاپلین:

 ·      با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،

·      رختخواب خرید ولی خواب نه،

·      ساعت خرید ولی زمان نه،

·      مقام خرید ولی احترام نه،

·      کتاب خرید ولی دانش نه،

·      دارو خرید ولی سلامتی نه،

·      خانه خرید ولی زندگی نه

·      و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه