ذاستان یک معلم
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. |
|
ایجاد انگیزه در کارکنان
انگیزه ؛ انرژی ، تعهد و خلاقیتی است که کارکنان یک شرکت برای به انجام رساندن وظایفشان به کار میگیرند. در شرایط رقابت شغلی روزافزون سالهای اخیر، یافتن راههای برانگیختن کارکنان برای بسیاری از مدیران نگران کننده شده است.
در حقیقت ، تئوریها و روشهای متفاوت و زیادی برای دادن انگیزه به کارکنان ارائه شده است. از مشوقهای پولی گرفته تا زیاد کردن درگیریهای کاری، دادن قدرت و اختیارات.
نداشتن انگیزه در کارکنان برای شرکتهای کوچک تجاری میتواند مشکل ساز باشد. صاحبان این شرکت ها اغلب سالهای زیادی را صرف راه اندازی آن کردهاند، برای آنها سخت است که مسؤولیت های مهم را به دیگران بسپارند. اما کارآفرینان باید مواظب چنین خطایی باشند. زیرا تاثیر پایین بودن انگیره کارکنان در شرکتهای کوچک تجاری میتواند ویران کننده باشد. بعضی از مشکلات مربوط است به کارکنانی که کاملاً بیانگیره و دلسرد هستند. اگر اجازه داده شود که این حالت ادامه یابد موجب کاهش تولید، درآمد و رقابت در بین شرکتهای کوچک تجاری میشود.
به علاوه یک شرکت تجاری میتواند راههای موثری را چه به طور محسوس (مانند پاداش مالی) و یا نامحسوس (به صورت تشویقهای کلامی یا دادن مسؤولیت های دلخواه در پروژههای آینده) برای ایجاد انگیزه در بین کارکنان پیش بگیرد. پاداش دادن کارکنان برای کارکرد خوبشان وسیله فوق العاده باارزشی برای حفظ نیروی انسانی است. به این ترتیب افراد از کارکردن لذت میبرند و تمایل دارند که در سازمان پیشرفت و ارتقاء یابند و موجب ایجاد محیط کاری مثبت و پویا میشود. یک محقق در زمینه اشتغال میگوید وقتی که نیروی انسانی روی محیط کار خود متمرکز شود میتواند تغییر و پیشرفت ایجاد کند و سازمان را به پیش ببرد. داشتن یک سیستم پاداش مدون و مناسب با برنامههای مشخص مهم است، اما ایجاد انگیزه در کارکنان تنها منحصر به آن نیست .
● چه چیز انگیزه ایجاد میکند :
یک راه برای دادن انگیزه به کارکنان دیدن نیازها و اضافه کردن مزایا به عنوان عوامل اولیه جهت بهبود عملکرد، است. مجموعه مزایای بیپایان پرسنلی مانند هزینه سلامت ، بیمه زندگی، سهیم کردن آنها در سود شرکت، مالکیت طرحها، استفاده از تسهیلات ، ارائه غذای سوبسیدار ،کمک هزینه، فراهم کردن مهدکودک ، در اختیار گذاشتن ماشین از طرف شرکت و امکانات دیگر جهت تامین رضایت و سلامت کارکنان با این اعتقاد که رضایت کارکنان به آنها انگیزه میدهد. اما بسیاری از تئوریهای جدید معتقدند که انگیزهای که یک کارمند نسبت به شغلش احساس میکند کمتر بوسیله پاداشهای مادی ایجاد میشود تا خود شغل.
مطالعات سالهای ۱۹۵۰ نشان داده است تقسیم و ساده کردن مشاغل موجب پایین آمدن نتیجه کار و بهرهوری مادی و معنوی کارکنان شده است. اثرات دیگر پایین بودن انگیزه کارکنان، غیبت و جابجایی زیاد است که هردوی آن هزینههای زیادی برای سازمان دارد. در نتیجه در دهه ۱۹۵۰ انگیزه گسترش و ابتکار عمل در شرکتهای مهم ایجاد شد.
باید به کارگر اجازه داده شود که شخصاٌَ برای تکمیل هدفمند بخشی از کار که به او سپرده شده احساس مسوولیت کند. مستخدم باید نسبت به کار احساس مالکیت کند و با کاری که انجام میدهد ارتباط برقرار کند. حتی در موقعیت کار گروهی یک تلاش موفق وقتی نتیجه خواهد داد که او بداند مشارکتش در تکمیل کار گروه مهم بوده است و نتایج بدست آمده برای فرد معنی حقیقی داشته باشد، کار موثری که منجر به این نشود که مستخدم احساس کند تلاش او مهم است لحاظ نخواهد شد. نتیجه کار موثر یک کارگر باید برای خود او و دیگران در سازمان ارزش داشته باشد و بازخوردی از عملکردش به او بدهد. یک انتقاد سازنده و قابل قبول از کار انجام شده برای کارگر خیلی مهم و انگیزه پیشرفت او است .
در حالی که اصطلاحات واژگان شناسی تغییر میکند. اصول انگیزه کارکنان از نیم قرن پیش نسبتاًٌ بیتغییر باقی مانده است. واژههای نو تجاری شامل : حدود اختیارات، حلقههای کنترل کیفیت، کار گروه، همه سه خصوصیت انگیزه شغلی را نشان میدهد .
۱) حدود اختیارات به مستخدم استقلال و اختیار میدهد که مالک ایدهها و عملکرد خود باشد چه به تنهایی اجرا شود و یا به صورت گروهی.
۲) کنترل کیفیت و افزایش عملکرد تیمها در محیط کار امروزی به مستخدمین این فرصت را میدهد که اهمیت کار انجام شده توسط گروه را تقویت و همچنین بازخورد و تاثیر آن کار را دریافت کند.
شرکتهای تجاری کوچک ممکن است فاقد منابع برای ارائه برنامههای ایجاد انگیزه برای مستخدم باشد. با این وجود مدیران میتوانند همان اصول اساسی را انجام دهند. برای کمک به این احساس که برای کارکنان دوست داشتن شغلشان و مشارکتشان در شرکت باارزش است ، صاحبان شرکتهای کوچک تجاری لازم است اهداف شرکت را با مستخدمین در میان بگذارند. این ارتباطات باید هم به صورت کلامی و هم به صورت عملی باشد.
به علاوه صاحبان شرکتهای کوچک تجاری باید استانداردهای بالایی برای استخدام داشته باشند. همچنین باید حمایت خود را از تلاشهای کارکنان وقتی که نتوانستند به اهداف برسند، حفظ کنند. همچنین دادن استقلال و انعطاف پذیری به کارکنان در چگونگی انجام کار موثر است. بالاخره صاحبان شرکتهای کوچک باید قدمهایی برای وحدت نظر بین کارکنان با نقطه نظرات خودشان بردارند. این کار موجب ایجاد انگیزه در بین کارکنان خواهد شد تا در اهداف شرکت مشارکت داشته باشند و برای جلوگیری از رکود و کسادی کار شرکت در جهتگیریها و اهداف به شرکت کمک کنند.