شخصیت روان رنجورانه را تا چه اندازه می شناسید؟ تا چه حد با نگرش ها و رفتارهایی این افراد آشنا هستید؟ نگرش ها و رفتارهایی که بیانگر تمایل به سوی مردم است، علیه مردم حرکت می کند و یا این که از آنها فاصله می گیرد. کارن هورنای ، یکی از روان تحلیلگران و کسی که سال های اولیه کودکی را در شکل گیری شخصیت انسان بسیار مهم می داند معتقد است: نیروهای اجتماعی در کودکی بر رشد شخصیت تأثیر دارند نه نیروهای زیستی. به نظر هورنای، مردم نه به وسیله پرخاشگری بلکه به وسیله نیاز به ایمنی و محبت برانگیخته می شوند.
نظریه شخصیت او شرح می دهد که چگونه کمبود محبت در دوران کودکی، اضطراب و خصومت را پرورش می دهد. این که کودک احساس امنیت و فقدان ترس کند، در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت او با اهمیت است. هورنای، تصور می کرد که نیاز ایمنی بر کودک حاکم است. منظور او، نیاز به امنیت و رهایی از ترس بود. امنیت کودک کاملاً بستگی به این دارد که والدین چگونه با او برخورد کنند و این که کودک را دوست بدارند و او را بخواهند.
هنگامی که امنیت تضعیف شود، خصومت به وجود می آید. ممکن است کودک به خاطر احساس درماندگی، ترس از والدین، نیاز به محبت والدین و یا احساس گناه ناشی از نشان دادن خصومت، آن را سرکوب کند. سرکوب کردن خصومت منجر به اضطراب بنیادی می شود به نوعی که فرد احساس می کند در دنیای خصمانه، تنها و درمانده است.
این اضطراب پایه ای است برای به وجود آمدن روان رنجوری های بعدی. با این مقدمه حال می توانیم به انواع گرایش های روان رنجوری مثل اختلال شخصیت وابسته، شخصیت پرخاشگر و شخصیت منزوی بیشتر بپردازیم.